توبه
توبه
چکیده :
توبه عبارت است از بازگشت و در اصطلاح شرعی یعنی بازگشت از گناهی که انجام شده و آمدن به راه مستقیم .
شرطهای پذیرش توبه :
۱-ترک گناه در حال ۲-آب کردن گوشت که از مال حرام به دست آمده ۳-عزم بر اینکه دیگر آنرا انجام ندهد ۴-ادای حقوق مردم
مقدمه :
«توبه» عبارت است از پشیمانی قلبی و استغفار با زبان و پرهیز و ترک گناه و تصمیم به انجام ندادن آن .
ضد اصرار بر گناه توبه است . توبه عبارت است از بازگشت و در اصطلاح شرع یعنی بازگشت از گناهی که انجام شده و آمدن به راه مستقیم . خالق انسان خداوند است و به تمام جوانب و خواسته ها و نحوه اداره انسان آگاه است و لذا برای هدایت بشر خداوند دستوراتی ارائه فرموده که چنانچه بر طبق آنان عمل شود انسان در سلامت جسمی و روحی و فکری خواهد بود و اگرچنانچه بر طبق آن عمل شود انسان در سلامت جسمی و روحی و فکری خواهد بود و اگر چنانچه بر طبق آن دستورات عمل نکند از مسیر خود منحرف شده و سلامت خود را از دست خواهد داد . لذا خداوند توبه را قرار داد تا انسان در هر کجا فهمید اشتباه کرده از همانجا برگردد و به مسیر خود برای رسیدن به کمال و سلامت جسمی و روحی و فکری برسد و برای تحقق اینکه در مسیر اصلی قدم گذاشته و دیگر منحرف نخواهد شد شروطی را برای توبه قرار داده .
۱-ترک گناه در حال ۲-پشیمانی بر آنچه گذشته ۳-عزم بر اینکه دیگر آن را انجام ندهد ۴-انجام مافات ۵-ادای حقوق مردم ۶-آب کردن گوشت که از مال حرام بدست آمده .
حقیقت توبه :
حقیقت توبه این است که وقتی بنده علم یقین پیدا کرد که گناهانی که از او سرزده بین او و محبوبش حائل و مانع است ، از این علم در دو اندوهی در دل او به سبب از دست دادن محبوب برانگیخته می شود و از گناهانی که از وی صادر شده خواه افعال باشد یا ترک طاعات ، متاسف و اندوهگین می گردد و دردمندی و اندوهناکی او به سبب فعل یا ترک آنچه موجب از دست دادن محبوب است پشیمانی نامیده می شود و چون این پشیمانی بر دل چیره گشت ، حالت دیگری از آن برانگیخته می شود به نام اراده و قصد نسبت به ترک گناهی که ملازم اوست و تعلق به حال دارد و عزم بر ترک گناهی که درآینده موجب از دست دادن محبوب در تتمه عمر است و قصد تلافی آنچه در گذشته از دستش رفته است . پس علم یعنی یقین به اینکه گناهان سمهای مهلک اند ـ مطلب اول و مقدمه بقیه است ، زیرا هر گاه نور این یقین بر دل بتابد ثمره آن سوز پشیمانی بر گناه خواهد بود که دل را دردمندانه اندوهگین می سازد . به طوری که با تابش نور ایمان و یقین در می یابد که از محبوب خود محجوب گشته است ، همچون کسی که در تاریکی نور خورشید بر او می تابد و با پراکنده گشتن ابراز هوا یا برطرف شدن حجاب منور و درخشان گردد ، و محبوب خود را ببیند که در شرف هلاکت است ، و آتش محبت در دلش شعله ور شود ، و این آتش اراده را در جهت برخاستن برای تلافی و تدارک برانگیزد . پس علم و پشیمانی و قصدی که متعلق آن ترک در حال و اینده و تلافی و تدارک برانگیزد. پس علم و پشیمانی ، و قصدی که متعلق آن ترک در حال و آینده و تلافی گذشته است سه معنی است که به ترتیب حاصل شود و نام توبه را بر مجموع آنها اطلاق می کنند . و چه بسا توبه بر مجرد پشیمانی اطلاق شود ، و علم به عنوان مقدمه و ترک گناه کنونی و آینده به منزله ثمره و نتیجه آن به شمار رود . و سخن پیغمبر اکرم (ص) به همین معنی اشاره دارد . پشیمانی همان توبه است . زیرا پشیمانی خالی نیست از علمی که موجب آن شده و آن پشیمانی را به بار آورده است . یا از عزمی که در پی ان می آید ، پس پشیمانی را از دو سو میوه ( عزم ) و میوه دهنده ( علم ) فرا گرفته است . و به این اعتبار در تعریف آن گفته اند : توبه گداخته و ذوب شدن اندرون آدمی از خطای گذشته است ، یا آتشی است در دل ، و زبانه می کشد و شکافی است در جگر که التیام نپذیرد. و گاهی بر مجرد گناهان در حال و عزم بر تکر آن در آینده اطلاق شود و به این اعتبار در تعریف آن گفته اند : توبه کندن لباس جفا و گستردن بساط وفاست و تبدیل کردن حرکات نکوهیده به حرکات ستوده است ، یا ترک اختیار کردن گناه در حال دل و نهادن و عزم را جزم کردن بر عدم بازگشت به آن در آینده است . و بنابراین پشیمانی داخل در حقیقت توبه نیست و یکی از بزرگان به بیرون بودن پشیمانی از توبه تصریح کرده است . به این دلیل که پشیمانی و آن دردمندی دل و اندوه بر گناه است ـ مقدور نیست و از این رو می بینی که ندامت بر ا موری که در دل اوست واقع می شود و او این را نمی خواهد پس پشیمانی در حد قدرت مقدور نیست . و آنچه در حد قدرت است تحصیل اسباب آن است ، یعنی ایمان و علم به از دست رفتن محبوب و تحقق بخشیدن آن دو در دل . بنابراین توبه همان پشیمانی نیست ، زیرا توبه مقدور بنده است وبنده مامور به آن است و لازمه آن پشیمان نمودن است نه پشیمانی . و آشکار است که ندامت از صفات نفس است و اگر ازاله و کسب صفات نفسانی ممکن باشد پشیمانی نیز چنین است و گرنه بطلان تمامی علم اخلاق لازم می آید و همچنین اگر تحصیل سبب ندامت ممکن باشد ـ یعنی علم به از دست رفتن محبوب ـ لازم است که مسبب یعنی پشیمانی بر ان مترتب شود . پس مقدور بودن چه معنی دارد و ازاله و تحصیل ندامت دشوارتر از بسیاری از خلق و خوی های نفسانی نیست . و یکی دیگر از بزرگان آنچه را که غیر از پشیمانی نمودن است از شرایط توبه شمرده و گفته است « اما پشیمانی ـ یعنی تالم و اندوهگینی دل بر گناه که روح توبه است ـ غیر مقدور است . و همین در حقیقت توبه است و آنچه مقدور است تحصیل اسباب ان از علم و ایمان و تحقق بخشیدن آن در قلب است . امام صادق (ع) فرمود : توبه ریسمان خدا و وسیله لطف و عنایت اوست و بنده ناگزیر است از مواظبت و مداومت توبه در همه حالات ، و هر دسته از بندگان را توبه ای است مخصوص توبه پیغمبران از اضطراب نفس و توبه اولیاء از اندیشه ها و خیالاتی است که به خاطر ایشان خطور می کند و توبه اصفیاء از فراموشی غم غفلت است و توبه خواص و علما از اشتغال به غیر خداست و توبه عوام از گناهان است و هر کدام از این صنفها را در توبه خود معرفت و علمی است . و اما توبه عوام این انس که تائب باطن خود را از آلودگی گناه به آب حسرت و ندامت شست و شو دهد و به تقصیر خود اعتراف کند و از کرده های گذشته پشیمان و از باقیمانده عمر بیمناک و گناهان خود را کوچک نشماردکه کوچک وسهل گرفتن گناه موجب کسالت و به تاخیر انداختن توبه میشود، و همیشه به سبب از دست رفتن طاعت خداگریان و در آه و ناله باشد و نفس خود را از شهوات باز دارد و به خدای تعالی استغاثه کند که وی را بر وفا کردن توبه نگاه دارد و از بازگشت به اعمال گذشته حفظ کند و نفس خویش را در میدان جهاد و عبادت ریاضت دهد . و فرایضی را که از او فوت شده قضا کند ، و مظالم را رد کند و از همنشینان بد دوری نماید و از شب زنده داری و سحر خیزی غفلت نکند و روزها را به روزه گذراند و پیوسته در فکر سرانجام و عاقبت خود باشد و برای استقامت در همه حالات خواه خوشی یا ناخوشی از خدا یاری و استعانت جوید ، و هنگام محنتها و بلاها ثابت قدم باشد که از درجه تائبان ساقط نشود و هر گاه چنین کند از گناهان پاک می شود و عملش فزونی می یابد و درجاتش بلند می گردد .
عن النبی (ص) قال : باب التوبه مفتوح لمن ارادها فتوبوا الی الله توبه نصوحا .
پیامبر اکرم (ص) فرمود : در توبه همیشه بر وی گناهکاران پشیمان گشوده است . پس توبه کنید در پیشگاه خدا ، توبه ای واقعی و پایدار و خالص .
توبه بر دو قسم است :
۱-متعلق به حق خداست : الف) فعل قبیح مثل شرب و خمر و زنا که شدم و عزم به انجام ندادن آن کافی است . ب) اخلال به واجب مثل ترک نماز و زکات بعضی چیزها علاوه بر توبه ادا باید شود . مثل زکات و بعضی علاوه بر توبه قضا باید بشود مثل نماز و بعضی فقط تو به می خواهد مثل نماز عید قربان و عید فطر .
۲-متعلق به حق آدمی : واجب است حق آدمی را بپردازد اگر زنده است به خودش و اگر مرده به ورثه و غیره .
آیا استبراء در توبه شرط است ؟ (یعنی مدتی بگذرد که علم پیدا شود باطن او اصلاح شده است ) بعضی گویند شرط است و بعضی گویند شرط نیست و عامه برای آن ۶ ماه یا یک سال گذاشته اند ولی آنچه معتبر است این است که ظن پیدا شود که در توبه اش صادق است کافی است .
فرق توبه و انابت :
انابت یعنی صدق توبه و وفاء به ان و لذا در مرحله تحلیه است ولی توبه در مراحل تخلیه .
درجات تخلیه :
۱-جدایی بین نفس و تمام چیزهایی که ما را از حق دور می کند .
۲-زائل کردن آثار مشغله ها و میل و التفاتها به این مشغله ها
۳-ترک کردن طلب کمال به خاطر رسیدن به ذات خدا و کمال مطلق توبه موجب می شود که خدا ما را دوست بدارد . ان الله یحب التوابین.
وجوب توبه :
توبه از همه گناهان واجب است به اجماع ونقل و عقل . اما اجماع شکی در فراهم بودن آن نیست. و اما نقل ـ مانند قول خدای تعالی : « ای مومنان همگی توبه به خدا برید شاید رستگار شوید » (نور ۳)
و نیز قول او ـ تعالی : ای کسانی که ایمان آورده اید به سوی خدا توبه کنید توبه ای صادقانه و صمیمانه شاید پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند . (تحریم ۸۱)
معنی نصوح :
خالص برای خداست که از شوائب اغراض ، از مال یا جاه یا ترس از سلطان یا عدم قدرت بر گناه و نداشتن اسباب آن ، خالی باشد . و این امر برای وجوب است ، پس توبه به مقتضای این دو آیه واجب است . و اما عقل ـ کسی که معنی وجوب و معنی توبه را بداند در ثبوت و تحقق وجوب توبه شک نمی کند . بیان مطلب این است که معنی و حقیقت واجب چیزی است که وصول به سعادت جاوید و نجات از هلاکت ابدی متوقف بر آن است و اگر سعادت و شقاوت به فعل و ترک چیزی تعلق و ارتباط نداشته باشد وجوب آن معنی ندارد ، پس واجب وسیله و دستاویزی است به سوی سعادت همیشگی . و شکی نیست که در خانه بقا و جاودانی سعادتی نخواهد بود مگر بالقاء خدا و انس به او ، و هر که از این دیدار و وصال محجوب باشد از مشاهده جلال و جمال الهی محروم خواهد بود ، و او ناچار شقی و بدبخت است ،هم به آتش فراق می سوزد و هم به آتش دوزخ . اما آنچه آدمی را از لقاء خدا دور می کند چیزی جز پیروی از شهوات نفسانی و غضب و انس به این جهان فانی که از اینها به گناهان تعبیر می شود ، نیست. و انسان به دیدار خدا نزدیک نمی شود مگر آنکه دلبستگی به کالای فریبنده این عالم را بگسلد و به کلی به خدا روی آورد ، و به وسیله پایداری و مداومت ذکر در طلب انس به او باشد و با دوام و پیوستگی فکر در عظمت و جلال و جمال او به قدر توانایی محبت او را بجوید . و شکی نیست که انصراف از راه دوری از خدا و شقاوت برای وصول به قرب به خدا و سعادت واجب است ، و این حاصل نمی شود مگر با توبه که عبارت است از علم و ندامت و عزم و معنی واجب همین است . پس توبه قطعا واجب است .
چگونه توبه از گناهان ، واجب نباشد و حال آنکه علم به ضرر گناهان و مهلک بودن آنها از اجزاء ایمان است و شکی در آن نیست . و دانای به این علم اگر به آن عمل نکند چنان است که به آن علم ندارد یا منکر آن است و این جزء از ایمان را ندارد ، زیرا هر علمی از آن جهت مطلوب و مراد است که آدمی را به عمل برانگیزد و مادام که علم انگیزه عمل نشود در واقع انسان از عهده آن بدر نیامده است . پس علم به ضرر گناهان برای این است که باعث ترک آنها شود و کسی که آنها را ترک نکند فاقد این جز از ایمان است و مراد سخن پیغمبر اکرم (ص) : زناکار در حالی که مومن است زنا نمی کند . همین است و مقصود آن حضرت نفی ایمان به خدا و وحدانیت وصفات و کتابها و پیامبران او نیست که زنا و گناهان اصل ایمان را نفی نمی کند ، بلکه غرض او نفی ایمان به خدا از این جهت است که زنا آدمی را از خدا دور می کند . و موجب خشم و ناخشنودی اوست و برای ایمان یک در نیست ،بلکه همچنان که وارد شده است ایمان را هفتاد و چند در است . بالاترین آنه شهادتین است و پایین ترین آنها برداشتن خار و خس از راه و مثال آن گفتار آن گوینده است که : انسان موجود و احدی نیست ، بلکه هفتاد و چند موجود است ، بالاترین آنها روح و قلب است و پایین ترین آنها برطرف کردن مکروه و ناپسند از ظاهر تن است به اینکه شارب را کوتاه کرده ناخنها را چیده و پوست تن را از پلیدی پاک ساخته باشد ، تا از چهارپایان رها شده که به سرگین خود آلوده اند و ظاهر انها به سبب درازی چنگالها و ناخنها زشت و کریه می نماید متمایز باشد پس ایمان مانند انسان است و فقدان شهادتین مانند فقدان روح است که به کلی موجب بطلان است و کسی که جز شهادت به یکتایی خدا و رسالت پیغمبر او چیزی ندارد و دیگر اجزاء ایمان یعنی اعمال را ترک کند ، همچون انسانی است که دست و پای او بریده باشد و چشمهای او را درآورده باشند و همه اعضای ظاهری و باطنی او خلل پذیرفته و فقط روح داشته باشد و همان گونه که چنین می رساندند از او جدا می شوند ، همچنین کسی که تنها اصل ایمان را داشته باشد ولی در اعمال کوتاهی و تقصیر کند ، نزدیک است که درخت ایمانش هنگامی که بادهای سخت و تند ایمان بر باد ده در حین مرگ و آمدن ملک الموت می وزد برکنده شود .
ارکان توبه :
۱-اقرار و اعتراف : امام صادق (ع) فرمود : هیچ بنده گنهکاری از گناه خود مبرا نمی شود مگر به وسیله اقرار و اعتراف به گناه و تقصیر .
۲-ندامت و پشیمانی : پیامبر اکرم (ص) فرمودند : پشیمانی خود توبه است .
۳-جبران مافات .
۴-تصمیم بر عدم ارتکاب جرم : امام صادق (ع) فرمودند : توبه کار مانند کسی است که گناهی را مرتکب نگشته است و نیز کسی که از گناهی استغفار کند و در عین حال به گناه اصرار ورزد گویی نسبت به پروردگارش استهزاء روا می دارد .
۵-استغفار زبانی : امیر المومنین (ع) فرمودند : توبه بر چهار پایه استوار است ، پشیمانی قلبی و استغفار زبانی و پرداختن به اعمال شایسته و تصمیم جدی بر عدم روی آوردن به گناهی که مورد توجه قرار گرفته است .
راز عجله در توبه :
۱-ناگهانی بودن مرگ : پیامبر (ص) فرمود: توبه را به تاخیر نیاندازید زیرا مرگ ناگهانی فرا می رسد .
۲-استفاده از مهلت : امیر المومنین (ع) فرمودند : خدا بنده معصیت کار را ساعت مهلت می دهد و گناه او به پای وی نوشته نمی شود پس اگر در این ساعات توبه کند گناهش در نامه اعمال او ثبت نمی گردد .
۳-پیشگیری از برکناری حجابها : پیامبر (ص) فرمودند : برای شخص مومن هفتاد ودو حجاب است هنگامی که گناهی انجام شود یکی از حجابها کنار می رود ولی وقتی که به توبه روی آورد خداوند آن حجاب را بر می گرداند .
۴-پیشگیری از اصرار به گناه : امام صادق (ع) فرمود گناه صغیر با اصرار ، صغیره نخواهد بود و گناه کبیره نیز با توبه و استغفار کبیره نخواهد بود .
۵-افشاگری و رسوائی : امام باقر (ع) فرمودند :هیچ کس عمل ناستوده ای را انجام نمی دهد جز آنکه در مرحله اول ، خدا آنرا می پوشاند و هنگامی که دوباره آنرا مرتکب شد بازهم خدا آنرا مستور نگه می دارد ولی در نوبت سوم خدا فرشته ای که به صورت آدمی ظاهر می گردد را مامور می کند تا در میان مردم به افشاگری بپردازد و به انان بگوید که فلانی چنین و چنان کرد .
۶-پیشگیری از پیدایش حالت تجری : پیامبر اکرم (ص) فرمودند : ای ابن مسعود ، بر حذر باش از مستی گناه زیرا آن همچون مستی شراب است بلکه از آن شدیدتر و بر این اساس است که خداوند متعال می فرماید : گنهکاران ، ناشنوا ، لال و کور دل اند . زیرا ایشان مدهوشند و عقل خویش را به کار نمی گیرند.
۷-ترس از خدا : پیامبر اکرم(ص) فرمود : ای ابوذر اضطراب انسان با ایمان در برابر گناهان از اضطراب گنجشکی که در دام گرفتار آمده باشد s است .
۸-خجالت از پیامبر (ص) : امام صادق (ع) فرمود: البته از سوی خدا شاهدانی در زمین هستند و اعمال بندگان را به رسول خدا عرضه می کنند.
۹-توجه به عروج اعمال : در حدیث آمده است : سیره پیامبر (ص) بر آن بود که هر روز دوشنبه و پنج شنبه را روزه می گرفت وقتی که از آن حضرت سبب ان را جویا شدند ، فرمود : اعمال بندگان در دوشنبه و پنج شنبه به بالا صعود می کند لذا دوست دارم هنگامی که اعمال من به بالا برده می شود روزه دار باشم .
عوامل توجه به توبه :
۱-محاسبه نفس ۲-توجه به اثار سوء گناه . الف) کاهش رزق ب ) فراموشی و سلب دانش و نابودی نیکی ها ج) کدورت قلب چ) تسلط بیگانگان ح) ذلت و سقوط خ) محرومیت از نماز شب د) کدورت قلب و) بلاء و بیماری ناشناخته ز ) سلب نعمت هـ)آفات و بلاها ۳-توجه به آثار حیات بخش توبه و …
تناسب میان توبه و عمل :
پیامبر اکرم (ص) فرمود: برای هر چیزی توبه ای متناسب با آن مقرر گشته است بدین معنی که توبه گناه مخفی و پنهانی به گونه ای مخفی صورت می گیرد و توبه گناه علنی و آشکار نیز به گونه ای آشکار انجام می پذیرد.
وجوب توبه همه را فرا می گیرد:
وجوب توبه شامل همه اشخاص و احوال است ، و سزاوار نیست که هیچ کس در هیچ حالتی از آن جدا و منفک شود ، خدای تعالی می فرماید: «همگی توبه به خدا برید» (نور ۳۱)
و این هم کس را در همه وقت شامل می شود . و از دلائل وجوب آن بر همگان این است که : هر یک از آدمیان وقتی به سن تمییز و تکلیف رسید در کشور بدنش بین شهوات که سپاهیان شیاطین اند و عقل که از گروه فرشتگان است کشمکش و نزاع در می گیرد، زیرا غریزه عقل در هیچ کس کامل نمی شود مگر بعد از کمال غریزه شهوت و غضب و دیگر صفات نکوهیده ، و چون بین آنها جنگ و ستیزه در گرفت ناگزیر به حکم عقل و شرع سپاه خداوند بر سپاه شیطان به وسیله در هم شکستن شهوات و برگرداندن نفس از راه قهر و غلبه بر صفات پسندیده و عبادات پیروز می گردد و معنی وجوب توبه جز این چیزی نیست . و دلیل دیگر بر اینکه توبه همواره و در هر حالی واجب است این است که هیچ بنده ای خالی از معصیت جوارح نیست و اگر در بعضی اوقات از این گونه معصیت خالی باشد از رذائل نفس و از اندیشه گناهان در دل فارغ نیست و اگر فرض شود که از آن نیز خالی باشد از وسوسه شیطان و خیالات و افکار پراکنده که دل را از یاد خدا غافل می کند خالی نیست ، و اگر از آن نیز خالی باشد از غفلت و قصوری در معرفت خدا و صفات و آثار او خالی نیست و همه اینها نقصی است که بازگشت از آنها واجب است و معنی توبه همین است . و از آنجا که هیچ یک از خلق خالی از این گونه نقص در هیچ حالی نیست اگر چه مقدار نقص متفاوت باشد ، توبه بر هر بنده ای در هر حالتی واجب است و اگر از همه گناهان در لحظه ای توبه نکند و مرگ او را برباید ، خروج روح او بدون توبه خواهد بود زیرا که قبل از مرگ ولو به یک لحظه از گناهان مذکور جدا و منفک نشده است . پس توبه به هر بنده سالگی در هر نفسی واجب است .
بعد از توبه باید عمل کرد :
در تلافی و جبران شهوتها و توبه از گناهان تنها ترک آنها در آینده کافی نیست ، بلکه باید آثار آنها را که در جوهر نفس بسته است به وسیله نور طاعات محو کرد زیرا هر شهوت و معصیتی که از انسان سر می زند تیرگی و ظلمتی از آن در دل پدید می آید چنانکه از نفس انسان روی آینه صیقلی تیره و تار می شود و اگر ظلمت شهوات و گناهان انبوه و متراکم شود زنگار می گردد ، همان گونه که بازدم (بخار نفس ) هنگامی که بر روی آینه نشیند و انباشته شود آلوده و پلید می شود چنانکه خدای تعالی می فرماید : نه چنان است بلکه اعمالی که می کردند زنگار دلهاشان شده است . (مطففین ۱۴) . و چون زنگار انباشته و متراکم شد سرشت آدمی می گردد و بر دل می نشیند. همانگونه که پلیدی در رخ آینه وقتی روی هم نشست و زمانی دراز بر آن گذشت در جسم آهن فرو می رود و آن را فاسد می کند به طوری که دیگر صیقل نمی پذیرد ، پس تائب از گناهان ناگزیر باید اثاری را که از گناهان در نفس وی نگاشته و سرشته شده محو کند ، و مجرد ترک آنها در آینده کافی نیست ، چنانکه برای صیقل زدن آینه و ظهور صورتها در آن تنها بازداشتن نفس و بخارات سیاه از چهره آن در آینده بسنده نیست مادام که به محو آثاری که در آن نقش بسته پرداخته نشود . و همچنانکه ظلمت معاصی و شهوات به نفس می رسد و آن را تاریک می کند همینه طور نور طاعات و ترک شهوات بالا می رود و آن را منور می سازد و تیرگی گناهان و شهوات را از میان می برد و به همین مطلب اشاره دارد سخن پیامبر (ص) در پی هر بدی نیکوئی کن تا آن را محو کند .
فضیلت توبه :
بدان که توبه نخستین مقام از مقامات دین ، و سرمایه سالکان راه و کلید استقامت خواستاران ایمان و سرآغاز تقرب به پروردگار عالمیان است و ستایش آن عظیم و فضیلت آن بسیار است . خدای تعالی می فرماید: خدا توبه کاران را دوست دارد و پاکیزه کاران را دوست دارد .
امام موسی بن جعفر (ع) : از بندگان آن کسی نزد خدا محبوبتر است که بازگشت کننده به سوی خدا و توبه گر باشد.
قبول توبه :
توبه ای که جامع شرایط باشد به اجماع علما مقبول است ، و دلیل ان گفتار خدای تعالی است که می فرماید: اوست که توبه بندگان را می پذیرد(شوری ۲۵) و می فرماید : آمرزنده ، گناه و پذیرنده توبه (مومن ـ ۳ )
اگر گناهان چنان انباشته شود که زنگار گردد و جزو طبیعت آدمی شود و دل طوری تباه شده باشد که دیگر صفا و روشنایی نپذیرد چنین دلی توبه برایش سودی ندارد به این معنی که بازگشت نمی کند هر چند به زبان بگوید توبه کردم زیرا چرکهای گناهان چنان در درون او فرو رفته و انباشته شده که دیگر پاکیزگی نمی پذیرد .
توبه از دیدگاه حضرت علی علیه السلام :
توبه به عنوان عامل اساسی در پالایش درون و اصلاح اخلاق او که ضامن سعادت انسان است ، جلوه خاصی در سخنان حکیمانه حضرت علی (ع) دارد که به نمونه هایی از آن اشاره می شود.
۱-هیچ شفاعت کننده ای مفیدتر از توبه نیست .
۲-آن را که توبه روزی کردند از قبول گردیدن محروم نباشد .
۳-در دنیا خیری نبود جز دو کس را : یکی آن که گناهی ورزید و به توبه آن گناهان را در رسید و دیگر آن که در کارهای نیکو شتابید .
۴-خداوند در توبه را به روی بنده نمی گشاید و در آمرزش را بر وی ببندد۵ .
گستردگی رحمت و مغفرت الهی :
با وجود این که خداوند ، در مقابل استغفار و توبه وعده قبول و آمرزش گناهان را داده است اما باز جای یک سوال باقی است که خداوند تا چه حد گناهان را می بخشد ؟ چه بسا سنگینی بار گناهان تا آنجا باشد که انسان امید عفو و بخشش الهی را در خود نبیند . با دقت در آیات قران کریم این پاسخ به دست می آید که در هیچ زمان و در هیچ حالی جای ناامیدی و مایوس شدن از درگاه الهی نمی باشد و رحمت واسعه الهی همواره شامل حال بندگان و به خصوص مومنان می باشد . قرآن کریم در این باره می فرماید «قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا » بگو : ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید ؛ از رحمت خداوند ناامید نشوید که خداوند همه گناهان را می آمرزد. این آیه یکی از امید بخش ترین آیات قرآن نسبت به گناهکاران است ، شمول و گستردگی آن به حدی است که طبق روایتی امیر مومنان علی (ع) فرمود : در تمام قرآن آیه ای وسیعتر از این آیه نیست . هر چند در آیات و روایات به انسان نوید بخشایش و عفو گناهان داده شده است اما انسان مومن باید همواره با به کار بستن تعالیم روحبخش قرآن ، راه رشد ، تعالی را برای خود فراهم سازد ، چرا که ایمان واقعی به انسان جرات عصیان پروردگار را نمی دهد . گناه به هر حال اثرات خود را می گذارد و حتی در صورت محو آثار نیز ، انسان از آن کمالاتی که با تقوا و انجام اعمال صالح می توانسته انجام می دهد محروم می ماند و این با هیچ چیز قابل جبران نمی باشد .
تنویر و صفای دل :
توبه و استغفار نقش به سزایی در شتسشوی روح و صفای دل دارد . پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) می فرماید : «قلوب آدمیان همانند فلزات به زنگار ویژه خود مبتلا می شود پس آنها را به وسیله استغفار و تلاوت قرآن صیقل دهید.
اقسام توبه :
۱-توبه متعلق به حق خداست ۲-متعلق به حق آدمی
توبه بر همگان واجب است . در حقیقت معنی واجب چیزی است که وصول به سعادت جاوید و نجات از هلاکت ابدی متوقف بر آن است اگر سعادت و شقاوت به فعل و ترک چیزی تعلق و ارتباط نداشته باشد وجوب آن معنی ندارد .
ارکان توبه :
۱-اقرار و اعتراف ۲-ندامت و پشیمانی ۳-جبران مافات ۴-تصمیم بر عدم ارتکاب جرم و …
راز عجله در توبه :
۱-ناگهانی بودن مرگ ۲-استفاده از مهلت ۳- پیشگیری از حجابها ۴-پیشگیری از اصرار به گناه و …
بعد از توبه باید عمل کرد : در تلافی و جبران شهوتها و توبه از گناهان تنها ترک آنها در آینده کافی نیست .بلکه باید آثار آنها را که در جوهر نفس نقش بسته است به وسیله نور طاعات محو کرد .
فضیلت توبه : توبه سرمایه سالکان راه و کلید استقامت خواستاران ایمان و سرآغاز تقرب به پروردگار عالمیان است .
قبول توبه : توبه ای که جامع شرایط باشد به اجماع علما مقبول است و دلیل ان گفتار خداوند است که ذکر شد .
توبه از دیدگاه حضرت علی علیه السلام :
۱-خداوند در توبه را به روی بنده نمی گشاید و در آمرزش را بر وی ببندد.
۲-هیچ شفاعت کننده ای مفیدتر از توبه نیست و …
توبه و استغفار نقش به سزایی در شتسشوی روح و صفای دل دارد .